قرق بهعنوان یکی از روشهای مدیریتی در جهت تقویت پوشش گیاهی مطرح میباشد. در این مطالعه، اثر قرق بیست ساله بر تنوع گونهای در ایستگاه آبخیزداری سد زایندهرود مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور منطقه مطالعاتی براساس نوع مدیریت و جهات شیب، لایهبندی شد و در هر یک از لایهها اقدام به نمونهبرداری تصادفی گردید. چهار ترانسکت متعامد بهطول 500 متر در طول گرادیان محیطی مستقر شد. در هر ترانسکت، 15 پلات (5/1×1متر) مستقر و میزان تاج پوشش، تراکم، فهرست گونههای موجود و شرایط مدیریتی ثبت شد. شاخصهای تنوع سیمپسون، شانون، غنای مارگالف، منهینگ، یکنواختی سیمپسون و روشهای پارامتریک (منحنی وفور) در دو منطقه قرق و تحت چرا محاسبه شد. شاخصهای پوشش گیاهی در دو منطقه قرق و خارج از قرق با استفاده از آزمون تی مستقل، مورد مقایسه قرار گرفتند. ارتباط گونهها با عامل مدیریت و شاخصهای معنیدار شده تنوع توسط روش رجبندی CCA بررسی گردید. نتایج رجبندی نشان داد که پلاتهای مستقر در منطقه قرق و پلاتهای تحت چرا، براساس عامل مدیریت و خصوصیات خاک، بهخوبی از یکدیگر قابل تفکیک میباشند و جهت بردارهای مربوط به شاخصهای غنای منهینگ و مارگالف حاکی از افزایش غنا در منطقه قرق بود. میزان تنوع، غنا و یکنواختی در منطقه قرق، بیشتر از منطقه تحت چرا تعیین گردید ولی بین شاخصهای تنوع و یکنواختی در دو منطقه، تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد در حالیکه اختلاف شاخصهای غنای گونهای، معنیدار بود (%5=α). همچنین مدلهای وفور رتبهای از توزیع مدل لوگ نرمال تبعیت میکنند که نشاندهنده جوامع بهنسبت پایدار و ثبات بیشتر میباشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |