علف¬خواران بزرگ¬جثه، اساس رویکردهای حفاظتی گونه-محور و مکان-محور در کشور هستند. موفقیت این رویکردها منوط به کاهش تهدیدات ژنتیکی ناشی از انزوای گونهها در زیستگاههای کلیدی است. در مطالعه حاضر محدوده پراکنش و پیوستگی لکههای زیستگاهی در گوسفند وحشی (Ovis gmelini)، بز وحشی (Capra aegagrus)، آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa)، و جبیر (Gazella bennettii) با استفاده از الگوریتم حداکثر آنتروپی و مدل پیوستگی مسیرهای حداقل هزینه فاکتوریل نقشهسازی شد. نتایج نشان داد اگرچه پراکنش گونهها تحت تأثیر فاکتورهای متفاوتی قرار دارد، مناطق تحت حفاظت، ناهمواری سیمای سرزمین، و علفزارها مهمترین متغیرها در پراکنش گونهها هستند. بسیاری از لکههای زیستگاهی در محدوده مناطق تحت حفاظت قرار گرفت که میتواند ناشی از مقاومت محیطی زیاد در خارج از مناطق باشد. به¬رغم پیوستگی ساختاری مناسب در برخی از گونهها، قرارگرفتن نسبت زیادی از کریدورهای مهاجرتی در خارج از مناطق تحت حفاظت و ردپای انسان در زیستگاه میتواند عملکرد کریدورهای پیشبینی¬شده را کاهش دهد. انتخاب زیستگاههای کلیدی و کریدورهای مهاجرتی با نرخ جابهجایی بالا به¬عنوان مناطق تحت حفاظت مشارکتی نقش مهمی در افزایش کارایی شبکه حفاظتی موجود دارد. نتایج به¬دست آمده نشان میدهد که حفاظت از علف¬خواران، نیازمند مدیریت یکپارچه در سطح سیمای سرزمین با هدف برقراری پیوستگی عملکردی بین مناطق است.